باز چشمانم باران می طلبد آسمان دلم پر از ابرهای سیاه دلتنگی شده باز من تنهایم و در این سکوت حتی صدای ساز هم آرامم نمی کند دل من باز کوچک شده برای آنکه نمیدانم کجاست ...!
یعنی میدانم کجاست...!
ولی غیبتش مرا می آزارد !