عشق اول،عشق آخر
| ||
باز امشب ای ستاره ی تابان نیامدی باز ای سپیده ی شب هجران نیامدی شمعم شکفته بود که خندد بروی تو افسوس ای شکوفه ی خندان نیامدی زندانی تو بودم و مهتاب من چرا باز امشب از دریچه ی زندان نیامدی با ما سر چه داشتی ای تیره شب که باز چون سرگذشت عشق به پایان نیامدی مگذار قند من که به یغما برد طوطی من که در شکرستان نیامدی شعر من از زبان تو خوش صید دل کند افسوس ای غزال غزلخوان نیامدی گفتم به خوان عشق شدم میزبان ماه نامهربان من تو که مهمان نیامدی خوان شکر به خون جگر دست می دهد مهمان من چرا به سر خوان نیامدی دیوان حافظی تو و دیوانه ی تو من اما پری به دیدن دیوان نیامدی نشناختی فغان دل رهگذر که دوش ای ماه قصر بر لب ایوان نیامدی گیتی متاع چون منش آید گران به دست اما تو هم به دست من ارزان نیامدی صبرم ندیده ای که چه زورق شکسته ای است ای تخته ام سپرده به طوفان نیامدی عیش دل شکسته عزا میکنی چرا عیدم تویی که من به تو قربان نیامدی در طبع شهریار خزان شد بهار عشق زیرا تو خرمن گل و ریحان نیامدی [ شنبه 91/1/19 ] [ 1:12 صبح ] [ sina saliminia ]
[ نظرات () ]
باران ببار؛ باران ببار که بارش تو اتیامی است بر زخمهای کهنه ما باران ببار که باریدن تو مرهمی است بر دردهای سینه هایمان و ترنم اشکهای تو روح خسته بیماری را از گونه هایمان بر میدارد باران......!!!! من تو را ناجی فریادهایم میدانم،چرا که خیال سبز شدن را در روح خزان زده ما میپرورانی وعطر طراوت و شادابی را در روح آسمانی بی روح زدگیمان میپراکنی باران..... دوستت دارم چرا که تو مظهر هر پاکی و زیبایی در دنیایی ای باران..... امشب با من ببار که بارش تو گلهای محبت را در دلها میرویاند
[ چهارشنبه 91/1/16 ] [ 11:12 عصر ] [ sina saliminia ]
[ نظرات () ]
باز چشمانم باران می طلبد یعنی میدانم کجاست...! ولی غیبتش مرا می آزارد !
[ سه شنبه 91/1/15 ] [ 11:5 عصر ] [ sina saliminia ]
[ نظرات () ]
برای زیستن دو قلب لازم است: قلبی که دوست بدارد و قلبی که دوستش بدارند قلبی که هدیه کند و قلبی که بپذیرد قلبی که بگوید و قلبی که جواب بگوید قلبی برای من و قلبی برای انسانی که من میخواهم [ سه شنبه 91/1/15 ] [ 12:19 صبح ] [ sina saliminia ]
[ نظرات () ]
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم [ دوشنبه 91/1/14 ] [ 2:46 عصر ] [ sina saliminia ]
[ نظرات () ]
امشب این خانه عجب حال و هوایی دارد گپ زدن با در و دیوار صفایی دارد همه رفتند ولی باز هم این غصه نرفت باز این یار قدیمی چه وفایی دارد [ دوشنبه 91/1/14 ] [ 2:30 عصر ] [ sina saliminia ]
[ نظرات () ]
با آرزوی 12 ماه شادی 52 هفته خنده 365 روز سلامتی 8760ساعت عشق 525600دقیقه برکت 315300ثانیه دوستی سلام به همه دوستای عزیز سال نو مبارک امیدوارم سال خوبی داشته باشید [ پنج شنبه 91/1/10 ] [ 4:4 عصر ] [ sina saliminia ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |